قبل از هر چیزی آیا تا به حال فکر کرده اید که :
چرا افراد موفق ، بزرگ و تاثیر گذار در جهان اکثرا سخنوران ماهری نیزهستند ؟
چرا درباره موضوعاتی که در موردشان علاقه و اطلاعات داریم برای یکی دو نفر از دوستانمان به راحتی حتی برای چند ساعت می توانیم صحبت کنیم ولی وقتی بخواهیم همین مطالب را برای جمع زیادی از مخاطبان بیان کنیم دستپاچه وعصبی می شویم و به دلیل اضطراب حتی فراموش می کنیم چه می خواهیم بگوییم ؟
آیا تا به حال تصور کرده اید که روزی در برابر اجتماع عظیمی از مخاطبان صحبت می کنید و آنها با اشتیاق تمام به صحبتهای شما گوش می دهند و شما نیز همچنان با شور وحرارت سخنرانی می کنید ؟
آیا می دانستید که : صحبت کردن در برابرجمعیت ، فقط برای عده خاصی از افراد مشکل نیست و این مساله ای عمومیست ، حتی بهترین سخنرانان نیز در ابتدا دچار همین ترس وعدم تسلط بوده اند و توانایی صحبت کردن در برابر جمع استعدادی خدادادی نیست که فقط بعضی ها از آن برخوردارند؛ بلکه با علاقه و تمرین مثل هر توانایی دیگری میتوان به مهارتی باور نکردنی در اینباره دست یافت .
و نیز حتما باور نمی کنید که آموختن فنون و مهارت یافتن در سخنرانی حتی یک دهم آنچه عموم مردم تصور می کنند ، سخت و دشوار نیست
۱- با شور وشوق ومحکم واستوار شروع کنید.
● وانمود کنید که اعتماد به نفس وشهامت بالایی دارید حتی اگر اینگونه نیست !!!
● تصور کنید که اگر به نحو مطلوبی از پس کار بربیایید تا چه حد وجهه اجتماعیتان افزایش می یابد.
● طوری با اطمینان صحبت کنید که گویی همه جماعت به شما بدهکارند، تاثیر روانی این تصور در اوایل کار بسیار سودمند است.
● این مهم نیست که قلب شما در دقیقه ۳۰۰ بار می زند!!! زیرا هیچکس نبض شما را نگرفته است؛ پس شجاعانه قدم بردارید، قامتتان را راست کنید گویی عاشق سخن گفتن هستید.
به هر حال همیشه همه انسانها، شهامت را ستایش می کنند.
۲- دقیقا بدانید که در مورد چه چیزی می خواهید صحبت کنید
گر از قبل در مورد سخنرانی فکر نکرده باشید و برای آن طرحی نداشته باشید حتما در برابر شنوندگان احساس آرامش واعتماد به نفس نخواهید داشت
۳- تمرین – تمرین – تمرین
یک ضرب المثل شیرین فارسی است که می گوید:
کار نیکو کردن از پر کردن است
خواهی که شوی یک خوشنویس بنویس و بنویس و بنویس
تمرین مهمترین مساله است شما با هرتمرین نیرومندتر و نیرومندتر می شوید.
۴- آمادگی قبلی
به معنی نوشتن مطالب به صورت دستوری و سپس حفظ کردن کلیه عبارات و متن سخنرانی نیست بلکه آمادگی قبلی یعنی تمامی نکات و جوانب مختلف موضوع را قبلا خوب مطالعه بررسی و درک کرده باشیم؛ واقعیت و درستی آنها برای خود ما به اثبات رسیده باشد سپس در مورد طریقه ارائه آن فکر کنیم.
هو سرل گفته معروفی دارد با این مضمون که اگر احساس میکنید توانایی توضیح مطلبی را ندارید، مطمئن باشید که آن را به طور کامل درک نکردهاید.
مطالعه و جمع آوری مطالب مرتبط، خارج از متن اصلی (مثلا از سایر کتب، مقالات و…) برای غنی و پر بارترکردن موضوعاتی که مطرح می کنیم، همواره باعث میشود که دانش، اطلاعات و در نتیجه تسلط ما درباره موضوع افزایش پیدا کند.
حال میپرسید که چگونه تمرین کنیم؟
۵- خودتان را به تدریج آماده کنید
● یک ارائه خوب باید تدریجا تکمیل شود ” مثلا طی یک یا دو هفته ”
● در اوقات فراغتتان (مثلا وقتی در سرویس نشسته اید یا در حیاط دانشگاه قدم میزنید) دربارهاش فکر کنید و در رویا و تصوراتتان آن را بپرورانید.
● با دوستانتان درباره آن صحبت کنید و سعی کنید هرچه به فکرتان می رسد یادداشت کنید؛ به زودی ایده ها و سوژه های نابی به ذهنتان می رسد.
● پس از اینکه مطالب آماده و تمامی آنچه را که می خواهید بیان کنید تنظیم کردید، در حالی که در خوابگاه هستید و یا حتی وقتی که در خیابان شالیکوبی قدم می زنید(!!!) به آرامی آن را تمرین کنید.
● بهتر است با حرکات و ایما و اشاره هرچه بیشتر آن را طبیعی وبا روح سازید و تجسم کنید که در برابر یک جمعیت واقعی سخن می گویید.
● میتوانید به عنوان تمرین به مدت سه تا پنج دقیقه مطلبتان را دقیقا همانطور که می خواهید در جلسه سمینار بیان کنید، برای هم اطاقی هایتان ارائه دهید.
● هر چه این تمرینات را بیشتر انجام دهید در عمل احساس اطمینان و راحتی بیشتری خواهید داشت .
همیشه و در هر کاری ابتدا ۱۰۰ ایده نو جمع آوری کنید سپس ۹۰ تای آن را دور بریزید آنگاه در مییابید که ۱۰ ایده عالی در اختیار دارید.
۶- مطالب را به سادگی صحبتهای همیشگی خود بیان کنید
اگر بخواهیم لفظ قلم یا کتابی صحبت کنیم کار بسیار دشوار می شود؛ نیمی از کلاممان محاورهای و نیمی کتابی میشود؛ عبارات نامانوسی مثل“می باشه” ، “میشوه” و… محصول سعی نافرجام برای کتابی صحبت کردن است.
۷- با مخاطبانتان رو در رو باشید
ارتباط چشمی با مخاطب از اهمیت فوق العادهای برخودار است.
۸- از روخوانی کردن بپرهیزید
خواندن مطلب از روی یادداشت نیمی از لطف سخنرانی را از بین میبرد و شنوندگان خیلی سخت سخنرانی که از روی یک نوشته روخوانی میشود را تحمل می کنند.
۹- اول سخنران بعد سخن
مهمترین موضوع سخنرانی در برابر عموم خود گوینده است و آنچه بیان می شود درمرتبه دوم قرار دارد
۱۰- آنچه می گویید آنقدر مهم نیست که چگونه آن را میگویید.
تاثیر هر گفتار بیشتر متکی به نحوه بیان است تا محتوا و ارزش مطلب .
۱۱- اگر وسط صحبت یادمان رفت که چه می گفتیم
فراموش کردن مطلب : مسالهای محتمل است که ممکن است برای هرکسی خصوصا در تجربیات اول پیش بیاید، در این شرایط معمولا چند ثانیه ذهن قفل شده و بطور کلی فراموش میکنیم که اصلا راجع به چه چیزی صحبت می کردیم.
ولی خوشبختانه این حالت بسیار گذرا بوده و پس از چند لحظه (پنج تا ده ثانیه) دوباره همه چیز یادمان میافتد. ولی ما نمیتوانیم مخاطبان را به حال خود رها کرده و به دنباله مطلب فکر کنیم در اینگونه موارد دو کار می توان کرد:
● میتوانیم یک یا چند سوال از حضار بپرسیم. مثلا آیا صدای ما به ردیف آخر می رسه ؟ یا مطالب تا اینجا مفهوم بوده ؟ یا اینکه تا اینجا کسی سوالی نداره ؟ و…
● راه بهتر این است که آخرین جملهای را که گفتیم تکرار کرده و صحبت را آن مورد تا چند جمله ادامه دهیم و در این فرصتی که ایجاد کردیم باید به ادامه موضوع بیندیشیم.
البته امروزه که اغلب ارائهها در قالب اسلاید و نرم افزار PowerPoint انجام می شود این مشکل کمتر بروز پیدا می کند.
۱۲- مخاطب را نادیده نگیرید
● به زمین یا هوا زل نزنید. در این حالت انگار با خودتان صحبت میکنید. صحبت شما خشک و بیروح و کلامتان بی خاصیت می شود.
● با جمعیت طوری صحبت کنید که گویا با ”مصطفی برزگر“ صحبت میکنید؛ مگر غیر از این است که جمعیت از افرادی نظیر ” مصطفی برزگر “ تشکیل شده است ؟
● طوری با شنوندگان صحبت کنید که گویی منتظرید آنها هر لحظه از جا بلند شده و با شما گفتگو کنند.
● در مقابل آنها لبخند بر لب داشته باشید.
● پوشیدن لباس پاکیزه و مرتب اهمیت زیادی دارد چون باعث تقویت اعتماد به نفس شده و هر اندازه که وضع ظاهری نامرتب و شلخته داشته باشید به همان میزان از توجه مخاطبان کم خواهد شد.
۱۳- آغاز مناسب
● شروع یک سخنرانی مانند آغاز یک سفر است؛ باید ازقبل فکر کنیم که از کجا باید شروع کرد و از چه مسیری ادامه داد و در نهایت دقیقا بدانیم که چه چیزی را به مخاطب باید انتقال دهیم.
● نباید صحبت را بیش از حد خشک و رسمی آغاز کرد.
● ابتدای یک سخنرانی خیلی خیلی مهم است و انصافا مشکل ! و در موفق بودن بقیه سخنرانی نقشی اساسی دارد. پس نباید آن را سرسری گرفت و باید برای آن طرحی داشت، مثلا یک بیت شعر یا یک مقدمه کوتاه دو سه جمله ای یا مثل همین مطلب با چند پرسش .
یک سخنران ماهر در خاطرات خود مینویسد: ” همیشه دو دقیقه قبل از سخنرانی ترجیح می دادم مرا گلوله باران کنند ولی سخنرانی نکنم … اما … دو دقیقه قبل از پایان حتی با رگبار گلوله هم مایل به تمام کردن سخنرانی نیستم “
۱۴- چگونگی بیان
● در گفتار خود روی کلمات مهم تکیه کنید واز کلمات کم اهمیت سریع عبور کنید.
● همیشه قبل و بعد از بایان نکات اساسی و مهم یک مکث کوتاه داشته باشید.
● یکنواخت و ماشینی صحبت نکنید، تن صدا و نحوه بیانتان را هر از چند گاه تغییر دهید.
● جملات و عبارات مهم را با تمایز و تاکید بیان کنید؛ مثلا بلندتر و یا حتی آرام تر از باقی عبارات. تاثیر این کار دقیقا مشابه هایلایت کردن توسط مارکر یا Bold کردن فونت در نوشته هاست.
● برای تاکید بیشتر بر مطالب مهم میتوانید آنها را یک بار تکرار کنید ولی بهتر است در تکرار از بیان دیگری استفاده کنیم .
● زبان بدن (Body Language) راز موفقیت شماست و این یعنی استفاده درست و بجا از حرکات، ایما، اشاره و خلاصه تمامی اندام برای هرچه زنده و شاداب تر کردن جلسه ودمیدن روح در فضای سالن.
۱۵ – کلام پایانی : مخاطب خود را دوست داشته باشید
علاقه و صمیمیت گوینده نسبت به شنوندگان به آنها منتقل می شود و جمعیت نیز هر گونه احساس وعلاقه را درک و منعکس می کند؛ ولی این موضوع مساله ای دلی است و برای آن نمی توان قاعده و فرمولی نوشت و فقط به صورت خلاصه می توان که تصور کنید تمامی آنها که روبه روی شمایند دوستانتان هستند.
خلاصهای از این نکات:
● در ابتدای کار محکم واستوار شروع کنیم .
● برای ارائه مطلب آمادگی قبلی داشته باشیم.
● تمرین . تمرین . تمرین .
● مطالعه و گردآوری مطلب بیش از آنچه که باید ارائه کنیم.
● برای یک سخنرانی و سمینار خوب باید در طی چند روز مطالب را آماده کرد .
● مطالب را تا حد امکان ساده و به بیان خودمانی بازگو کنید تا برای همه قابل فهم باشد .
● با مخاطبانتان ارتباط چشمی داشته باشید .
● یکنواخت و با لحنی ثابت صحبت نکنید، روی مطالب مهم تاکید کنید .
مطالب ارائه شده خلاصه ای بسیار مختصر بود از کتاب : آئین سخنرانی اثر دیل کارنگی
تمامی آنچه تا اینجا گفتیم اموری بودند که به شخص شما مربوط میشد. فراموش نکنید که ساختن اسلایدهای مناسب به شکلی جذاب و گویادر نرم افزار PowerPoint نیز روی دیگر این سکه است که نباید از آن غافل ماند .
1- انتخاب رنگهای مناسب و دارای کنتراست (تضاد رنگی) برای زمینه و متن از اوجب واجبات است.
۲- تاکید بر استفاده هرچه بیشتر ازاشکال، نمودارها، جداول و عناصر بصری اهمیت حیاتی دارد.
فراموش نکنید که نرم افزار PowerPoint ابزار مناسبی برای نمایش متن نیست؛ زیرا اصولا برای اینکار طراخی نشده پس باید از قرار دادن بیش از چند سطر متن در هر اسلاید خودداری کرد.
۳- از قلم و فونت مناسب به شکلی که مطالب برای همه مخاطبان قابل رویت یاشد استفاده کنید.
۴- از افکت و جلوه های انیمیشن در حد معقول استفاده کنیم. نه آنچنان که اسلایدها خشک و بی روح باسد و نه آنچنان آن را پر از جلوه و گل و بلبل کنیم که مطلب اصلی را تحت الشعاع قرار دهد.
۵- ارائه خوب الزاما ارائه ای نیست که دارای حجم بالا و اسلایدها زیادی باشد بلکه ارائهای است که با کمترین میزان اسلاید و حجم، بیشترین اطلاعات را به مخاطب منتقل نموده و برای مستمعان ملالآور نباشد. هیچ وقت و هیچ وقت کیفیت ارائه را فدای کمیت آن نکنید.
۶- برای کاهش حجم، مطالب را خلاصه کنید؛ همچنین در اکثر اوقات می توان چندین صفحه متن را در جداول، نمودار و چارتهای مناسب به صورتی کامل خلاصه کرد.
۷- به جای اینکه تمامی متن را تایپ کنید، فقط تعاریف اصلی و تیترها را در اسلاید بیاورید، به راحتی بقیه مطالب را می توانید به ذهنتان بسپارید، البته اگر آنها را خوب درک کرده باشد.
۸- اگر تعاریف اصلی، اعداد، ارقام و امثال اینها را از روی اسلاید روخوانی کنید هیچ ایرادی ندارد ولی مواظب باشید که این روخوانی کردن را به کل مطالب تعمیم ندهید.
۹- هنگام ارائه بینندگان را هرچه بیشتر به تصاویر، نمودار و شکلها ارجاع دهید و با اشاره توسط نشان دادن با دست و… توجه آنها را به سمت خود و مطالبتان معطوف کنید.
۱۰- برای جلوگیری از مشکلات پیش بینی نشده اگر امکان داشت یک مرتبه برنامه را در کامپیوتر اجرا کرده و از مرتب بودن همه چیز مطمئن شوید.
در انتها باید گفت که :
شما حداکثر در طی ۲۰ تا ۳۰ دقیقه باید هرچه را لازم است بیان کرده و سخنتان را تمام کنید زیرا بر اساس تحقیقات روانشناسی، انسانها معمولا بیش از این زمان نمی توانند بر موضوعی تمرکر وتوجه داشته باشند اگر ناچار شدید ییشتر از۲۰دقیقه صحبت کنید باید به ذهن مخاطبتان یک زنگ تفریح کوچک مثلا ۱ دقیقه ای بدهید.
مدیریت استرس (Stress Management) و سایر موضوعات مرتبط با استرس مانند مقابله با استرس و روشهای کاهش استرس و عوامل استرس زا و استرس شغلی، از جمله بحثهای رایج در روزگار ما هستند.
در گذشتههای دور زمانی که از عاملان مرگ حرف زده میشد همه به یاد عفونت و بیماری و جنگ و مواردی از این دست میافتادند.
اما به نظر میرسد که امروز استرس در زندگی شخصی و استرس شغلی از جمله عوامل مهمی هستند که حرکت انسانها به سمت مرگ را به صورت نامحسوسی شتاب میبخشند.
اگر چه مدیریت استرس و مواجهه با استرس میتواند دغدغهی بسیاری از انسانها باشد، اما قاعدتاً برای کسانی از جنس دوستان متممی ما، میتواند مسئلهی جدیتری محسوب شود.
بررسیهای ما نشان داده است که بخشی از ویژگیهای زیر در بسیاری از متممی ها وجود دارد:
هر سه ویژگی فوق، میتوانند به نوعی استرس زا باشند.
کسانی که برای #توسعه مهارتهای خود وقت میگذارند، طبیعتاً در پی تغییر دادن وضعیت خود و محیط خویش هستند و اتفاقاً هر نوع تلاشی برای تغییر، میتواند به تحمیل استرس های درونی و استرس های بیرونی منتهی شود.
جوان بودن هم به این معناست که طبیعتاً هنوز، موقعیت مشخصی برای فرد، تثبیت نشده و حاصل این وضعیت، ابهام در زندگی و داشتن مجموعهای از هدف های بلندپروازانه است.
اشتغال به مدیریت و سرپرستی دیگران هم، از جمله عوامل استرس زایی است که میتواند بر تمام جنبههای زندگی فرد، سایه بیندازد.
مسئولیت داشتن به خودی خود میتواند استرس ایجاد کند و طبیعتاً تلاطمهای محیطی و چالشهای محیط کار هم میتواند بر استرس شغلی بیفزاید.
در چنین شرایطی اگر یک مدیر در مدیریت استرس توانمند نباشد، این ناآرامی و تنش درونی بر روی همکاران و مجموعه او هم سایه میاندازد و مشکلات حاشیهای سازمان را افزایش میدهد.
با این منطق، متمم بر این باور است که مدیریت استرس و مقابله با استرس (و اگر به شکل دقیقتر بگوییم مواجهه با استرس) موضوعی است که میتواند برای تمام دوستان متممی مفید باشد.
بیماری های ناشی از استرس را در گروه بیماریهای سبک زندگی یا Lifestyle Diseases طبقه بندی میکنند.
بیماریهایی که در گذشتههای دور یا وجود نداشتهاند یا شدت و گستردگی آنها بسیار کمتر از امروز بوده و به دلیل تغییر سبک زندگی به سراغ ما آمدهاند.
بنابراین طبیعی است که مدیریت استرس و تلاش برای شناخت عوامل ایجادکننده استرس و کاهش استرس و جلوگیری از استرس نیز، دغدغههای نسبتاً جدیدی در تاریخ زندگی انسان، محسوب میشوند.
بیماریهای سبک زندگی بیماریهای غیرواگیرداری هستند که هر یک از ما به صورت مستقل در دام آنها گرفتار میشویم و عموماً در تغییر عادتهای زندگی چه در حوزه رفتار و چه در حوزه ارتباطات و چه در حوزه تغذیه و چه در حوزه تحرک فیزیکی بازمیگردند.
احتمالاً برای اکثر دوستانی که این درس را میخوانند مشخص است که استرس یکی از معروفترین بیماریهای این گروه محسوب میشود:
درس مدیریت استرس هم اکنون در متمم در حال توسعه و تکمیل است.
بنابراین، بخشی از آنکه در اینجا به عنوان روش مطالعه درس مدیریت استرس میبینید، عملاً نقشه راه ادامه این درس است که محتوای مربوط به آن، به تدریج تولید و منتشر خواهد شد.
اما همچنان، دیدن نقشه راه مطالعه درس مدیریت استرس میتواند تصویر شفافتری از ادامه مسیر این درس ترسیم نماید.
بر این باور هستیم که دوستان متممی، هرگز انتظار ندارند ما به سراغ راهکارهای میانبر و کوتاهمدت – که عموماً اثرشان هم دوام کوتاهی دارد – برویم.
بنابراین قاعدتاً انتظار نمیرود که بحث ما در مدیریت استرس، به توصیههایی در حد دوش روزانه آب سرد و یا خوردن چند قاشق ماست قبل از جلسات مهم و شروع سخنرانی و مواردی از این دست محدود شود.
ما درس مدیریت استرس را با توضیحاتی تئوریک مانند تعریف استرس آغاز میکنیم.
این نگاه زیربنایی (مانند سایر دروس متمم) باعث میشود به شکلی ریشهایتر و عمیقتر در ذهن شما تثبیت شود.
طبیعی است این شیوه نیازمند صرف زمان بیشتر و تمرینهای بیشتر است.
اما قطعاً نتایج آن پایدارتر خواهد بود و میتوانیم ثمرات آن را در مدیریت استرس در زندگی شغلی و شخصی خود بهتر و پایدارتر، تجربه کنیم.
هر زمان که واژهای به صورت گسترده وارد ادبیات عمومی و حتی ادبیات علمی میشود، میتوانید مطمئن باشید که معنای آن هم دچار ابهامها و سوء برداشتهای فراوانی خواهد شد. استرس هم از این قاعده مستثنی نیست.
پس منطقی است که قبل از بحث در مورد مدیریت استرس، تعریف استرس و معنی کلمه استرس را بدانیم و ریشه آن را بشناسیم.
ما یک درس کامل را به تعریف استرس اختصاص دادهایم و در آنجا، از میان تعریف های متفاوت استرس، تعریف ریچارد لازاروس را به عنوان مبنای درسهای آتی خود انتخاب کردهایم.
تعریف استرس را میتوانید در درس زیر بخوانید:
با خواندن درس تعریف استرس چهار انتظار مهم از شما داریم. بدون اینکه چهار مفهوم زیر برای شما به خوبی شفاف شوند، مجموعه درسهای مدیریت استرس اثربخشی چندانی نخواهند داشت:
پذیرش استرس به عنوان بخشی ضروری از زندگی و پاسخ مهم بدن و ذهن انسان به محیط
درک دقیق تعریف استرس به عنوان برایند تعامل انسان و محیط
درک اینکه مدیریت استرس به معنای مقابله با استرس و حذف استرس نیست. بلکه به معنای مواجهه با استرس و کنترل استرس و هدایت آن است.
اگر چه عامه مردم استرس را به معانی متفاوتی به کار میبرند، به خوبی مراقب باشیم که در درس مدیریت استرس، بین استرسور (عوامل ایجاد استرس) و استرس (پاسخ بدن به این عوامل) تفکیک و تمایز قائل شویم.
شاید اصرار ما در متمم به اینکه به جای مقابله با استرس از عبارت مواجهه با استرس یک وسواس بیعلت به نظر برسد.
اما تقریباً تمام درس مدیریت استرس به نوعی بر همین تفاوت استوار است.
وقتی از مدیریت استرس میگوییم، منظورمان حذف استرس نیست. بلکه مهار کردن و هدایت آن است.
برای اینکه استرس را به عنوان یکی از مکانیزم های ضروری در بدن بشناسیم و استرس مثبت و استرس منفی (یا به عبارت دیگری استرس مفید و استرس مضر) را از یکدیگر تفکیک کنیم، لازم است ریشه های تکامل استرس در بدن انسان را بشناسیم.
ما در سلسله بحثهای مدیریت استرس، یک درس کامل را به این موضوع اختصاص دادهایم.
یک لغت کلیدی در مدیریت استرس وجود دارد که اگر آن را به خوبی درک نکنیم، نمیتوانیم تصویری واضح و شفاف از کل ماجرای استرس به دست بیاوریم: عامل استرس زا یا استرسور
استرسور در بیرون یا درون ما وجود دارد (یا به وجود میآید) و نهایتاً بدن در مواجهه با آن، دچار استرس میشود.
مثلاً مدیر بداخلاقی که برای هر اشتباهی فریاد میزند، استرسور است و پاسخی که در بدن شما به وجود میآید (ضربان قلب و تنفس تندتر و …) استرس محسوب میشود.
تقریباً تمام بحث ما در آیندهی درس مدیریت استرس، به نوعی به مواجهه با عوامل استرس زای مختلف باز میگردد. چون نمیتوان با همهی آنها به یک شکل و یک شیوه مواجه شد.
درس انواع استرس، به ما میآموزد که چگونه استرس ها و عوامل استرس زا را بر اساس شدت و میزان تکرار آنها طبقه بندی کنیم.
اینکه هر رویداد تا چه حد به ما استرس وارد میکند، تابع ذهن ما و باورها و ارزشهای ما نیز هست.
حتماً از زمان مدرسه به خاطر دارید که بعضی دانش آموزان، خوشحال و خندان، کارنامهی معدل ده خود را به خانه میبردند و دانش آموزانی دیگر، با دیدن معدل نوزده، چنان به هم میریختند که قدرت شنوایی و بینایی خود را هم از دست میدادند!
بنابراین، نمیتوان به سادگی، رویدادها را از لحاظ استرس زا بودن با هم مقایسه کرد.
باید بدانیم که در مورد چه کسی و چه فرهنگی و حتی چه جنسیتی و چه سنی حرف میزنیم.
اما با این حال، فهرست هولمز – راهه امروزه به یک فهرست کلاسیک در طبقه بندی استرس ناشی از رویدادهای زندگی تبدیل شده است.
این فهرست همچنان میتواند به ما در تشخیص متوسط شدت استرس زا بودن یک رویداد کمک کند.
ما در درس مدیریت استرس متمم، یک بخش کوچک را به مرور این فهرست اختصاص دادهایم.
البته فهرست طبقه بندی هولمز – راهه بهانهای بوده تا تمرینی را که به نظرمان مهم است، برای شما مطرح کنیم:
بعد از اینکه در درس مدیریت استرس، انواع استرس و انواع عوامل استرس زا دیدیم و در مورد آنها حرف زدیم، احتمالاً لغت استرس بار معنایی منفی سابق را برایمان نخواهد داشت.
پس زمان خوبی است که بدون تعصب و پیش داوری، به سراغ استرس و تاثیرات فیزیولوژیک آن بازگردیم و بیشتر و جدیتر از قبل، در مورد اثرات مثبت استرس بر روی بدن انسان صحبت کنیم:
استرس را به سادگی نمیتوان در کنار هیجانات دیگر قرار داد و طبقه بندی کرد.
گستردگی اثر و دوام استرس با هیجانات و احساساتی که معمولاً آنها را تجربه میکنیم تفاوت دارد.
با این حال، هنوز بسیار پیش میآید که استرس با احساسات و هیجاناتی مانند ترس و اضطراب، اشتباه گرفته میشود.
این بخش از درس مدیریت استرس، هنوز نیازمند توسعه و تکمیل است.
اما فعلاً یک درس در زمینه بررسی تفاوت استرس و اضطراب منتشر کردهایم:
شاید به نظر برسد که بحث مدیریت خشم، مستقل از مدیریت استرس است و میتواند به صورت مبحثی جداگانه و یا مثلاً شاید زیرمجموعه هوش هیجانی، مطرح شود.
اما رابطهی خشم و استرس در حدی جدی است که نهایتاً در متمم تصمیم گرفتیم بحثهای مدیریت خشم را به عنوان زیرمجموعهای از مدیریت استرس مطرح کنیم.
افرادی که زودتر از دیگران خشمگین میشوند، استرس بیشتری را نیز تجربه میکنند و افرادی که استرس زیادی را تجربه میکنند، بیشتر مستعد خشمگین شدن هستند.
بنابراین شاید قرار دادن این دو موضوع در کنار یکدیگر، تصویری کاملتر و واقعیتر از مدیریت خشم و مدیریت استرس ایجاد نماید.
فن بیان و سخنرانی چیزهایی نیستند که این روزها مد شده باشد! برخلاف تصور بعضیها که فکر میکنند چند سالی بیشتر نیست که آدمها برای به کرسی نشاندن حرفشان خوب صحبت کردن را آموختهاند، اهمیت نفود کلام از همان روزهای اول که بشر به توانایی حرف زدن دست یافت، احساس شد
هرچند سخنرانی به همان سرعت به مفهومی که امروز میشناسیم تبدیل نشد. اولین کتابی که با جزئیات درمورد سخنرانی و آموزش آن پرداخته است به ۴۵۰۰ سال پیش برمیگردد. البته بیشتر تکنیکهایی که امروزه درمورد هنر نفوذ کلام و قانع کردن دیگران میدانیم به ارسطو، فیلسوف یونانی قرن سوم پیش از میلاد برمیگردد. نکتهی جالب در آموزشهای ارسطو این است که تاریخ انقضای آنها نگذشته است و سخنرانان معروفی مانند جان اف کندی و مارتین لوتر کینگ هم از تکنیکهای مشابهی برای افزایش نفوذ کلام خود استفاده میکردهاند و این نکات هنوز هم این روزها کاربرد دارند و قدیمی نشدهاند.
اما اصلا چرا باید نفوذ کلام بیاموزیم؟ حداقل به این ۳ دلیل هرکسی باید تا حدی با فنون سخنرانی و نفوذ کلام آشنایی داشته باشد:
همه ی ما تا بهحال با افرادی سَر و کار داشته ایم که صدای شان خیلی گوش خراش، نازک یا مصنوعی بوده است. صحبت کردن بعضی افراد آنقدر ناخوشآیند است که پیام گفتهشده را کاملا خراب می کند. شما در چند قدم می توانید کیفیت، لحن، حالت بیان و صدای تان را بهتر کنید. فقط به دانستن چند فوتوفن ساده و تمرین آنها نیاز دارید. از فرصت استفاده کنید تا صدای تان، توانایی متقاعد کردن افراد و تعهدتان به متنی که می خوانید را تقویت کنید. این یعنی کسبوکار و میزان رضایت مشتری هایتان ارتقا می یابد و خدمات شما را بیشتر به دیگران توصیه می کنند. حتی با اینکار میتوانید سخنرانی حیرتانگیزی داشته باشید.
شماره های تماس: ۰۹۱۹۸۷۹۵۸۹۶ ۰۹۱۹۸۷۹۵۸۹۲
ایمیل:info@kohan-diyar.com
آموزش فن بیان الماس سایت اصفهان ارائه دهنده خدمات طراحی وب سایت و سئوی سایت